با سلام
این داستان رو زمانی که در سایت پایونیر عضو بودم شروع به نگارش کردم البته
به کمک یکی از بچه های پایونیر ولی زمانی که میخواستیم شروع به نوشتن کنیم
به خاطر مشکلات شخصی ایشون نتونستیم کار رو ادامه بدیم و ایشون از ادامه
انصراف دادن چند وقتی این داستان در حال خاک خوردن بود ، روزی در حالی که
داشتم دفتر چه ایده هام رو ورق میزدم به این داستان رسیدم و دیدم واقعا با
اون همه وقتی که دو نفری روش گذاشتیم حیفه رها بشه و شروع کردم به نوشتن و
خوشبختانه تونستم به سرعت به خاطر کارهای قبلی ایده پردازی داستان رو تموم
کنم ولی دوباره داستان به زیر خروار ها خاک رفت و صدایی از خودش در نیاورد
تا همین چند روز پیش که دیدمش و تصمیم گرفتم حد اقل به خاطر زحمت های اون
دوست عزیز هم که شده بزارمش اینجا ،اما قلم من به خوبی نویسنده های بوک
پیجی نیست و تنها امیدوارم بتونم زحمت های اون دوست عزیز رو بی نتیجه
نزارم !
انشاا... که خوشتون بیاد
داستان دورگه
نویسنده : امید مرادپور
در حال باز نویسی از روی داستان اصلی
با ارسال نظرات خود در هر چه بهتر شدن این داستان ما را یاری نمایید.
این کتاب اولین کتاب از سه جلد دورگه است. کتاب دوم بیشتر از 70% پیشرفت داشته و تا چند وقت دیگر بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت.